جدول جو
جدول جو

معنی ستاره پرست - جستجوی لغت در جدول جو

ستاره پرست
کسی که ستاره را پرستش کند، پرستندۀ ستاره
تصویری از ستاره پرست
تصویر ستاره پرست
فرهنگ فارسی عمید
ستاره پرست
(نَ تَ / تِ)
رجوع به صابئین و ستاره شود
لغت نامه دهخدا
ستاره پرست
صائبین، شب زنده دار
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سایه پرست
تصویر سایه پرست
آنکه سایه را دوست دارد و در سایه بیاساید، آنکه در سایه به سر ببرد و خوش باشد، سایه پسند، راحت طلب
فرهنگ فارسی عمید
(سِ رَ / رِ پَ رَ)
عمل ستاره پرست. رجوع به صابئین شود
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ / تِ)
کنایه از شخصی باشد که پیوسته به فسق و فجور و کارهای ناشایسته بپردازد. (انجمن آرا) (آنندراج) ، زناکار. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(گُ سَسْ تَ / تِ)
غلامباره. امردباز. مایل بصحبت امردان و ساده رویان
لغت نامه دهخدا
تصویری از سایه پرست
تصویر سایه پرست
کسی که پیوسته فسق و فجور و کارهای ناشایسته کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساده پرست
تصویر ساده پرست
((~. پَ رَ))
غلامباره
فرهنگ فارسی معین
فاسق، اهل فسق وفجور، زانی، زناکار، رفاه زده
فرهنگ واژه مترادف متضاد